«شعر کانکریت» در دهههای 1950 و 1960 با رویکردی ویژه در زبان ظهور کرد. زبان نه برای توصیف یک واقعه، حالت یا حتی تفکر بلکه خودْ هدف و موضوع شعر شد. زبان در شعر کانکریت دیگر کارکرد ارجاعی ندارد و مفهومی سهبعدی از آن به عنوان ابزاری آوایی، تصویری و صوتی تفسیر میشود. شعر کانکریت خلق یک ابژهی ملموس با ابزار زبانی بر اساس مفهومی نیچهای از جهان به عنوان «پدیدهای زیباییشناسانه» است. اصطلاح کانکریت در معنایی هگلی مقابل مفهوم انتزاعی تعریف میشود که دلالت بر هیچچیزی مگر خودش ندارد. کانکریت واقعیتی غیرـ نمادین است.
کلمات به جای جملات، هدف متن کانکریت هستند (یک پیام زیباییشناسانهی کانکریت). این پیام هنوز توسط زبان، اما از مسیری جدید منتقل میشود. موقعیت گرافیکی مطابقِ موقعیت «آوایی» و براساس ساختار گفتاری تنظیم میشود. کلمه در این جایگاه، پایهی یک پیام نیست، آنچنان که در یک متن خطی متداول، معنایش توسط ساختار نحوی و دستوری مشخص شده است، بلکه این ساختار با تنظیمات و آرایشهاي صفحه جایگزین شده است.
بیشتر >