فارغ از آنکه بخواهم قضاوتی دربارهی سیرت قلم «ویژه» داشته باشم، زایش چنین صورتی از قلم فارسی را نویدبخش میدانم. نویدبخش از آن منظر که اساساً در جامعهی نمایشی مِحور هنرهای تجسمی معاصر ایران، یک هنرمند، در شرایطی آستین همت بالا زده که تضمین «دیده شدن» شخص او، در انتهای این مسیر اگر محال نباشد، لااقل بعید به نظر میرسد.
در ساحت یک قدرناشناسی تاریخی، طراح قلم فارسی معمولاً همانقدر مورد بیمهری قرار گرفته است که خودِ قلم فارسی. این درحالی است که سرچشمهی بسیاری از جریانهای روزِ طراحیِگرافیک و آبشخور روزمرهی غالب هنرمندان فعال در این حوزه، همین قلمها بوده و هستند. اما آنطور که پیداست؛ شوربختانه در روزگار ما، مصرف کردنِ یک ابداع؛ از پدید آوردن آن ارجمندتر به نظر میآید! همهی آنهایی که دستی بر آتش طراحی حروف و قلمهای فارسی دارند، نیک میدانند قدم گذاشتن در این مسیرِ سخت، از سر تفنن ممکن نیست. در چنین میدانی است که ممارست طراحی چون «دامون خانجانزاده» ستودنی است. همانطور که گفتم برای من پیش از آنکه پیآمد ابداع قلم فارسی «ویژه» اهمیت داشته باشد
بیشتر >