زبان گفتاری و همچنین گونهی نوشتاری آن در درجهی اول یک سیستم ارتباطی است که به موجب آن احساسات (طبق نظریات افلاطون و متعاقباً روسو) یا افکار منطقی (در فلسفهی کانت) منتقل میشوند. تایپ به عنوان گونهی قابل تکثیر حروف، صرفاً مجموعهای از نمادهای بصری است. بنابراین به حیطهی نشانهشناسی تعلق دارد. هر چند قراردادهای جهانی آناتومی حروف را نهفته در اشکال بنیادی آنها فرض میکنند، با این حال این آناتومی در طول زمان دچار تغییرات متعددی شده است. «یونیورسال آلفابت» اثر یان شیکولد (با سادهسازی حروف به اشکال هندسی) تلاش این طراح را در جهت رسیدن به اتوپیای مدرنیسم نشان میدهد. هرچند اثر شیکولد در میان آثار طراحان دیگر از جمله هربرت بایر، ویم کروول، کرت اشویترز
و کاساندر سعی در حذف سریفها، حروف بزرگ، جایگزینکردن یا تغییر اشکال بنیادی حروف لاتین داشت، اما در طول زمان با شکست مواجه شد. تلاش و تعصب انحصاری مدرنیستها در نوترالیزهکردن زبان بصری به وضوح در مقالهی شیکولد در سال ۱۹۸۴ قابل مشاهده است: "تایپوگرافی شخصی یک تایپوگرافی معیوب است. تنها افراد نادان میتوانند مدعی آن باشند…" و "از آنجا که تایپوگرافی عامهی مردم را مخاطب قرار میدهد، هیچگونه انعطافی در قبال تغییرات بنیادی از خود نشان نمیدهد." بخش عمدهای از دیدگاه شیکولد در تایپوگرافی
بیشتر >