اگر میرزا غلامرضا اصفهانی را یک طراحگرافیک فرض کنیم، بازخوانی آثار او جز در پیوند با زمان و عصر او میسر نیست. طراحی گرافیک بهدلیل ارتباط تنگاتنگ و پسافناوری بودن، همواره درحال تغییر و تحول است و نیازها و تعاریفی جدید در خود جای میدهد. بعضی رسانههای آن، جای خود را در میان هنرهای بصری باز میکنند و جایی در تعاریف جدید طراحی گرافیک ندارند. بههمینترتیب، آن عملی که خوشنویس قاجاری در عصر خود انجام میداد، امروزه دیزاین یا طراحی گرافیک تلقی نمیشود. نحوهی کاربری، درگیری و انتشار اثر بهواسطهی فناوری روز، تعریفی جدید به اثر میدهد.
اگر خطِ کتیبهها در معماری مساجد و مدارس قاجار یک عمل کاربردی طراحی گرافیک باشد، در معماری امروزی، اثری از آن نوع کتیبه و نیاز ویژهاش موجود نیست؛ در عوض نقش تابلوهای راهنمای مسیر و پیکتوگرامهای ساختمانها در کاربرد و زیبایی معماری امروزی بسیار پراهمیت است. بر این اساس عملی چون نوشتن کتیبه، امروز بهمثابه تکرار سنت خواهد بود؛ نه ادامه و توالی آن حرفه. حال اگر طراحی گرافیک ایرانی را ادامهی حرفهی میرزا غلامرضاها بدانیم، مختصات طراحی گرافیک ایرانی را بر پایهی تجربه و اندوختهی آن خوشنویسی بنانهادیم.
بیشتر >