اول: نگاهِ داندیس
نام مسعود سپهر برای متخصصین زمینههای پژوهشی و آموزشی ارتباط تصویری و نیز بهعنوان یک طراح گرافیک، نامی است آشنا. بهیاد دارم در شرایط کمبود منابع نظری، بهویژه مبانی جدید هنرهای تصویری، به همت او کتاب «مبادی سواد بصری» اثر دونیس آ. داندیس، استاد دانشگاه بوستون، ترجمه و منتشر شد که آغازی بود بر حضور پرفایدهی مسعود سپهر در عرصهی کاری ما.
در آغاز برای مشخصشدن جهت نگاه مورد نظر، به جملات کوتاهی از پیشگفتار این کتاب اشاره میکنم: «در عصر فناوری، معنای هنر و همچنین شکل و کار ویژهی آن، بهطور کلی بیان و ارتباط بصری، تغییر زیادی کرده است، ولی بسیاری از مفاهیم زیباییشناسی در هنر، همچنان بهصورت گذشته باقی مانده و دستخوش تغییری متناسب با تحولات قرن اخیر نشده است؛ حال آنکه خصوصیات هنرهای بصری و نحوهی ارتباط آن با جامعه و نظام آموزشی امروز، بهطرز شگفتانگیزی دگرگون شده است». هرچند به عقیدهی نگارنده، مبانی زیباییشناسی در هنرهای تصویریـارتباطی در هزارهی سوم، دستخوش تحولاتی گردیده که البته نمیتواند موضوع این گفتار کوتاه باشد، ولی دگرگونی مورد نظر داندیس، همان نکتهایست که در روح ویژگیها و کوششهای طراح مورد گفتگوی ما نهادینه و نهفته است و مرتضی ممیز که خود جستجوگر و محققی توانای بود، با تشویق و تأیید ویژگیها و استعداد خاص مسعود سپهر، عامل موفقیتهای بعدی او شد.
بیشتر >