شاید نتوانیم براى حركت شتابان و رو به جلوِ يک نسل مشخص از طراحان، شكلی كلى و مسلّم فرض کنیم، اما بهطور حدودی میتوان گفت طى دو دههى اخير با ورود طراحان جوان، نوعى هيجان ـ برگرفته از زمينهى اجتماعى، سياسى و فرهنگى ـ به کارها و در نتيجه به حرفهى طراحى گرافيک وارد شد؛ شاید نه خود طراحان جوان قادر به تشريح اين پديدهى نوظهور براى سفارشدهندگان خود بودند و نه سفارشدهندگان فهم درستى از اين رفتار هيجانى داشتند. رفتارى كه در همهى بخشهاى حرفهى طراحی گرافيک ديده نمىشد و بیشتر در پوسترها و آن هم در عناصر نوشتارى و حروف بهچشم میخورد. بهطور حتم تصوير كردن تمامى ابعاد اين موج و چگونگى گسترش آن در جشنوارهها و دورهمىهاى متعدد، در این نوشتار ممکن نیست و شاید هنوز مطالعات ديگران نيز بهبار ننشسته باشد، اما نكتهاى كه موجب نوشتن اين چند سطر توسط نگارنده شد، حضور موثر اندکطراحانى در ميان اين موج عظيم بود كه در آن هنگامه، حركتى متفاوت از همنسلان خود داشتند؛ يكى از این اندکافراد محمدرضا عبدالعلى است.
بیشتر >