نخستين كسی كه فرهنگ را از تعريف كلاسيک آن خارج كرد و مترادف با تمدن به كار گرفت، ادوارد بارنت تايلور، مردمشناس انگليسی بود كه در سال 1871 ميلادی فرهنگ را بهعنوان مجموعهای كامل، شامل دانش، عقايد، هنر، اخلاق، قانون، آداب و رسوم و توانايیهايی كه بشر به عنوان عضوی از جامعه آنها را اخذ میكند، معنا كرد.
فرهنگ با روشها و راهکارهای کلی سروکار دارد، اما دیزاین، به عملی کردن این راهکارها در زندگی روزمره میپردازد. اگر فرهنگ راهحلهای موجودِ پیدا و ناپیدا برای رفع انواع نیازهای متنوع یک جامعه است (بهطور مثال، در جامعهی ما لباس اغلب مردان، کت و شلوار و پیراهن است و این راهحل و فرهنگِ پوششی مردان ماست)، دیزاین، به پیدا کردن راهحلهای عملی و متنوع فکر میکند (مثلاً به چگونگی طراحی و اجرای لباسهای مردانه)؛ بنابراین دیزاین یکی از بُروزهای عملی فرهنگی است. دیزاین یکی از جدارهای خارجی، ملموس و قابل دیدن یک فرهنگ است، اما مثل همهی اجزای فرهنگی، در عین اینکه از دل فرهنگ زاییده میشود، بهدلیل نمایش سلایق فردیکنندهی کار و تأثیرات فرهنگی غیر بومی، در تغییرات مثبت یا منفی فرهنگی مؤثر است.
بیشتر >