پرویز تناولی از ابتدای فعالیت حرفهای خود در اواخر دههی 1330 تا به امروز، همواره در حال درنوردیدن و چالش مرزهای ساختاری و مفهومی رسانههای هنری است و این چالش، تنوع گستردهای را در تولیدات او پدید آورده است؛ از طراحی پوستر و چاپ دستی تا نقاشی، از سرهم کردن حاضرآمادهها تا مجسمههای عظیم ریختهگری شده، از هنر مطلقاً غیرکاربردی تا طراحیهایی کاملاً کاربردی. درواقع تناولی را علاوهبر هنرمند، محقق، معلم و مجموعهدار، در یک زاویهی دید دیگر، میتوان بهعنوان یک طراح مورد مطالعه قرارداد. در دههی 1330 و 1340 بسیاری از کارت دعوتها و پوسترهای نمایشگاههای خودش و دیگران را طراحی کرد. کتابها و مقالات پرشماری بر تاریخ غیررسمی و رسمی طراحی و دیزاین در ایران نوشت. او کتاب دستی با نسخهی محدودِ گبه، گلیم و فرش، صندلی و نیمکت را طراحی کرد و بخش مهمی از فعالیت طراحانهی او که مستقیماً با پرویز تناولیِ مجسمهساز در ارتباط است، طراحی زیورآلات وی یا مجسمههای پوشیدنیاش است. برخلاف فضای هنر تجسمی غرب که همواره رابطههای میانرشتهای را با دیگر رسانههای هنری (اعم از نمایش، موسیقی، دیزاین، فیلم و غیره) درحد وسیع و گسترده حفظ کرده است، طراحی زیورآلات در تاریخ هنر مدرن ایران، فاصلهی ملموسی را با فضای هنرهای تجسمی و حتی فضای دیزاین تجربه کرده است. جز پرویز تناولی و چند نمونهی محدود از بهمن محصص، پروانه اعتمادی و منیر شاهرودی فرمانفرمایان، تقریباً هیچ هنرمندی دست به طراحی زیورآلات نزده است.
بیشتر >