«فرهنگ شامل امور متداول است.» -ریموند ویلیامز
واژهی فرهنگ در ترمینولوژی عمومی زبان فارسی همواره بار مثبت فرهیختگی را بر دوش میکشد و با اینکه علوم انسانشناسی و مطالعات فرهنگی، سعی در پیشبرد مرزهای معنای فرهنگ، در برداشت عمومی آن داشتهاند، این سنگینی همچنان بر دوش این واژه سوار است. طبیعتاً با این پارادایم، قسمتهایی از طراحی گرافیک و دیزاین که با جنبههای فاخر و اموری چون هنر، موسیقی، سینما و تئاتر درگیر بوده است، دیزاین فرهنگی تلقی شدهاست، اما نکتهای که نمیتوان از آن غافل بود مسالهی تأثیر دیزاینِ پاپ و پُرتولید، بر فرهنگ است. فرهنگ با معنای وسیعتر، از خردهفرهنگهایی تشکیل شده که با توجه به کمیت جامعهی تحت سلطهی آن فرهنگ، تأثیرگذاریهای متفاوتی دارد؛ بهعنوان مثال برگردیم به سالهایی دورتر و مقایسه کنیم دو فیلم تولید شده در سال ۱۳۴۴ را: «گنج قارون» و «خشت و آینه». تأثیر «گنج قارون» علاوه بر تأثیر زیباییشناختیاش بر فیلمفارسی و طراحی گرافیک و موسیقی مرتبط با آن، تا جایی فرا میرود که وارد زبان میشود و هنوز پس از گذشت نیم قرن، تأثیرش را بر زبان حفظ کرده است؛ حال آنکه «خشت و آینه» محصور در دایرهی کوچک فرهیخته، مصرف شده و میشود.
بیشتر >