هما دلورای دو سال پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران که آغاز دورهای کاملاً متفاوت در تاریخ و فرهنگ ایران است، چشم به جهان گشود. سیاستهای دولت جدید در تضاد آشکار با سیاستهای دولت گذشته بود و بسیاری از ایرانیان به یادگیری ضوابط رفتاری شخصی و همگانی جدید پرداختند. از نظر تاریخی و فرهنگی، ایرانیان همواره درشرایطی دوگانه قرار داشتهاند (یا پیروز بودهاند و یا شکستخورده، یا سنتی بودهاند و یا مدرن) و برای کنار آمدن با این شرایط متضاد بهطور پیوسته در حال کشمکش فردی و اجتماعی بودهاند. همان گونه که نویسندهی ایرانی گلی ترقی در زندگی شخصی خود در ایران به درستی مشاهده میکند و میگوید، هر ایرانی به طور کلی «در دو جهان متضاد ولی در کنار هم زندگی میکند، دو ماهیت وجودی، متناقض و دچار دوگانگی» و این وضعیت را «معضل دوگانگی» و «زندگی در دو جهان» مینامد؛ من معتقد هستم از آنجایی که زنان در ایران معاصر باید از قوانین و مقررات فرهنگی و اجتماعی بیشتری پیروی کنند این امر را بیشتر احساس میکنند و بیش از مردان، زندگیشان را تحت تاثیر قرار میدهد. هما دلورای به عنوان یک زن جوان ایرانی، در چنین محیطی از دوگانگیها کار هنری خود را آغاز کرد و بیشتر آثارش تصویرگر این تضادهاست.
در سال ۱۳۸۶، دلورای در یک نمایشگاه گروهی به نام «رخصت» که آثار طراحان گرافیک جوان را از نقاط مختلف ایران به نمایش میگذاشت شرکت کرد. در بیانیهی نمایشگاه این گروه نوشته شده بود همان گونه که در ورزشهای سنتی ایران، یک کشتیگیر جوان از پیشکسوتان برای ورود به گود تقاضای رخصت (اجازه) میکند، این گروه از نسلهای پیش از خود (و بینندگانشان) رخصت میطلبند تا دیدگاههای هنری خود و نوآوریهایشان را در طراحی ارائه دهند. این دعوتنامه نه تنها به شیوههای طراحی معاصر در ایران نگاهی میانداخت، بلکه محلی هم برای شناسایی نسل جدید طراحان زن ایرانی بود در مقایسه با نسل قبلی طراحان که بیشتر مردان بودند.
بیشتر >