صنعت تبلیغات در جهان امروز با سرعت چشمگیری در حال رشد و تحوّل است و با اینکه به تناسب پیشرفتهای دنیای فنآوری و ارتباطات مدام دستخوش تغییر و دگرگونی میشود، روز به روز بودجههای بزرگتری را به آن اختصاص میدهند که این خود نشان از اهمیت صنعت تبلیغات در دنیای امروز دارد.
طراحی گرافیک یکی از اصلیترین پایههای صنعت تبلیغات است، این امر در کشور ما مصداق بیشتری پیدا میکند زیرا از دیرباز طراحان گرافیک ایرانی در این عرصه نقش بسیار مهمی ایفا میکردند و جزو اصلیترین متولیان آن بودهاند. متاسفانه امروز رابطهی طراحان گرافیک با متخصصان تبلیغات، به دلیل عدم شناخت چارچوبهای همکاری حرفهای رنگ باخته است تا بدانجا که رفتهرفته افرادی با تخصص و توانایی کمتر وظایف آنها را برعهده گرفتهاند؛ رویکردی که حاصلی جز پایینتر رفتن سطح کیفی آثار تبلیغاتی دربر ندارد.
در کشور ما متخصصین تبلیغات و طراحان گرافیک رابطهی خوبی با یکدیگر ندارند. این ناهماهنگی غالباً به دلیل رفتارهای نه چندان حرفهای طراحان گرافیک ایجاد شده است. از آنجا که نگارنده در هر دو زمینهی تخصصی سالهاست که فعالیت میکند شاید بتوان امیدوار بود که این نوشتار، به دور از هر گونه جانبداری غیرمنصفانه، اشکالهای موجود در ارتباط حرفهای میان این دو گروه صنفی را تا اندازهای روشن کند.
طراح گرافیک در مقام یک هنرمند: تردیدی نیست که حرفهی طراحی گرافیک و «خلاقیت هنری» دو مفهوم جداییناپذیرند و کسی نمیتواند این واقعیت را انکار کند. اما هنگامی که سفارشدهندهای با مشکلات و نیازهای خاص خود به سراغ طراحان گرافیک میرود آنها غالباً در پی فروش ایدههای هنری خود هستند که معمولاً هیچ ارتباطی با مشکلات و نیازهای مشتری ندارد! طراحان گرافیک به جای آنکه سعی در شناخت مشتری، زمینهی فعالیت و تخصص او یا ویژگیهای فضای رقابتی بازار کارش داشته باشند، بدون کمترین توجهی به ذهنیت مشتری و یا اهدافی که دنبال میکند، ایدههایی را در خلاء تولید میکنند و چون این ایدهها بدون در نظرگرفتن درخواست مشتری به وجود آمده طبعاً برای سفارش دهنده بیفایده بوده و از سوی او ردّ میشوند. اینجاست که طراحان گرافیک به جای جستجوکردن اشکال، در روش خودشان، بارانی از فحش و ناسزا را نثار مشتری نگونبخت میکنند و او را فاقد «درک بصری»، «شعور» و «سلیقهی هنری» میدانند؛ با اعتنا به این واقعیت که حرفهی آنها با نقاشان و عکاسان متفاوت است و اگر سفارش دهنده به دنبال یک اثر هنری بود یقیناً به سراغ آنها نمیرفت!
طراح گرافیک و کار گروهی: طراحان گرافیک ما به طرزی شگفتانگیز از کار گروهی گریزانند و به هیچ روی نمیتوانند در رابطه با ارزش و اعتبار یک کار با کسان دیگر سهیم باشند. این روحیه دقیقاً نقطهی مقابل رفتار معمول در آژانسهای تبلیغاتی است چرا که در عرصهی تبلیغات معمولاً کارها حاصل هماندیشی، همکاری و همراهی عدهای از ایدهپردازان، طراحان گرافیک، عکاسان، تصویرسازان، نویسندگان، متخصصان بازاریابی و... است. همینطور که میبینید در دنیای تبلیغات، طراحی گرافیک تنها بخشی از کار را به عهده دارد، که البته بخش بسیار حیاتی و مهمی است ولی به تنهایی نمیتواند نیازهای تبلیغاتی مشتری را تأمین کند. این حقیقت که طراح گرافیک نمیتواند تنها صاحب و سازندهی اثر تبلیغاتی باشد دلیل دیگری است که همکاری این گروه با متخصصان تبلیغات را دشوار کرده است.
همراهی با فنآوری روز: با اینکه فنآوری نوین ارتباطات و دنیای دیجیتال بخش مهمی از کار و حرفهی تبلیغات و طراحی گرافیک محسوب میشود و انتظار میرود که طراحان زودتر از دیگر گروههای صنفی با تازههای تکنولوژی همراه باشند در حالی که چنین نیست. طراحان گرافیک به جای بهرهگیری از این دستاوردهای شگرف جهان که با سرعتی باورنکردنی در حال رشد و دگرگونی هستند، طوری رفتار میکنند که گویی با تمامی جلوههای مدرنیته در تضادند و با تکنولوژی قهر کردهاند! اکثر طراحان گرافیک ما هنوز هم درپی طراحی نشانه، بروشور و پوستر هستند. شگفتانگیز که این نگرش نه فقط در میان نسلهای گذشته بلکه در بین طراحان گرافیک جوان نیز وجود دارد گویی آنها هنوز به سرآمدن رسانههای کاغذی را باورنکردهاند! امروز رسانههای سنتی با سرعت چشمگیری به سمت افول کامل پیش میروند و آن دسته از طراحان گرافیک که این واقعیت آشکار را باور نکنند و یا آن را جدّی نیانگارند و خودشان را با این تحولاتِ ناگزیر هماهنگ نسازند به سرعت از دور خارج شده و از دنیای حرفهایشان محو خواهند شد.
عدم آشنایی با کسب و کار: قدرت و نفوذ هر صنفی حاصل عملکرد فعالان همان صنف است. در اروپا و آمریکا طراحان گرافیک به تواناییهای این حرفه کاملاً واقف بوده و همواره سعی دارند با توسعهی کار و نفوذ تجاری، فرهنگی و اجتماعی به شکوفایی این صنعت کمک کنند. متاسفانه در کشور ما طراحان گرافیک در جوانی خود را هنرمند میانگارند بعد از چند سال فعالیت هم به کرسی «استادی» تکیه میزنند و به هیچ عنوان حاضر نیستند بخشی از وقت و انرژی خود را صرف آموزش کسب و کار کنند. انجمن صنفی طراحان گرافیک هم که به عنوان یک نهاد صنفی پایهگذاری شده عملاً به این دلیل که اکثر اعضای قدیمی آن را کسانی با همین رویکرد متوهم تشکیل میدهند، دچار نوعی دوگانگی هویتی شده و برای گسترش این حرفه اقدام موثری نمی توانند بکنند. همکاری طراحان گرافیک با بخش تبلیغات به گسترش و شکلگیری کسب و کار هر دو بخش کمک زیادی خواهد کرد.
عدم پذیرش مسئولیت اجتماعی: تردیدی نیست که کیفیت آثار تبلیغاتی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر فرهنگ اجتماعی تأثیر میگذارد و به نوبه خود میتواند به ارتقاء سطح بصری جامعه کمک کند. بنابراین میتوان به صرافت دریافت که طراحان گرافیک چه نقش تعیین کنندهای را میتوانند ایفا کنند. از سوی دیگر متخصصین تبلیغات در زمینهی طراحی گرافیک دانش و تجربهای ندارند آنها برای پروژههای تبلیغاتی به طراحان گرافیک نیاز دارند تا علاوه بر لیآوت، تایپوگرافی و کمپوزیسیون، از تخصص و تجربهی خود استفاده کرده و ایدههای خلاق ایدهپردازان را به تصویر بکشند تا در نهایت یک اثر تبلیغاتی مطلوب و کامل آفریده شود. متأسفانه امروز کافی است چند ساعتی به بیلبوردهای شهری و یا روزنامهها و مجلهها نگاهی بیافکنیم تا متوجه عدم حضور طراحان گرافیک در این عرصه شویم. بسیاری از این کارهای تبلیغاتی برپایهی ایدههایی بدیع به وجود آمده ولی ایرادهای آشکاری که در طراحی این کارها دیده میشود به شدّت از شأن و اعتبارشان کاسته است. همین امر خدشهی جبرانناپذیری بر فرهنگ بصری مخاطبان وارد میآورد و به شدّت بر سطح کیفی تبلیغات کشور ما تأثیر میگذارد.
بیشتر >