یک پرسشِ بزرگْ پیشِ روی جوان روشنفکر ایرانی امروز است؛ پرسشی که او را هر لحظه و در هر گام همراهی میکند و آنگاه که هنر نیز بهعنوان دغدغهای دیگر به آن افزوده میشود، ابعادی گستردهتر مییابد و پیچیدهتر میشود. روشنفکر هنرمند در مسیر یافتن پاسخ، به عبور از دهلیزهای تاریک هزارتویی پرپیچوخم ناگزیر است. پرسش این است: «هویت من چیست؟»
پاسخ را باید آیا در پیشینه و تاریخ چندهزار سالهمان -که هر چند صباحی او را به گرامیداشتنش وامیدارند و صلابت ستونهای تخت جمشیدی و عظمت و جلال پادشاهانش را به رخش میکشند و او را وامیدارند به آنها افتخار کند - جستوجو کرد یا در حافظهی گوشیهای تلفن همراهِ مملو از موسیقی و تصاویر آمده از آن سوی آبها و تاروپود ازهمدریدهی شلوارهای جینشان؟
در بین طراحان گرافیک ایرانی -بهویژه جوانها- نیز این تکاپو برای یافتن پاسخ، قابل ردیابی است. موضوعی که سابقهی آن به سالهای دورتر، یعنی دههی پنجاه خورشیدی بازمیگردد. دههای که در ابتدای آن عدهی اندکی از طراحان گرافیک در حرکتهای نوجویانهی خود در عین داشتن نیمنگاهی به مدرنیسم اروپایی و آمریکایی، به دنبال کشف تواناییهای پنهانِ فراموششده در فرهنگ و هنر ایران، به سراغ عناصری چون تصاویر...
بیشتر >