همهی ما اولین باری که تصویر خود را در آینه دیدهایم فراموش کردهایم. هنگام روبروشدن با این تصویر مهمترین چیزی که توجه ما را به خود جلب میکند، همزمانی تصویر آینه با حرکات بدنمان است. ما در کودکی نمیتوانیم بدنمان را بهراحتی حرکت دهیم، در نتیجه این ''تصویر از خود'' تا حد زیادی از کنترل ما خارج است. با وجود این، از کودکی تا امروز، رابطهی پیچیدهای بین ما و این ''تصویر از خود'' با ما مانده است. ما کمکم آموختهایم که چگونه حرکت کنیم و چگونه تصویر آینه را از خود خشنود نگه داریم. ولی همچنان فاصلهای بین ما و این تصویر وجود دارد و ما قادر نیستیم تا این تصویر را با پیچیدگیهای درونی خود هماهنگ کنیم.
پروژهی تحقیقی کامبیز شافعی دقیقاً این شکاف را بررسی میکند. این پروژه روشهای مختلف بازنمود را با تغییر در تصاویر یک آینه آزمایش میکند. در این پروژه بیننده دعوت میشود تا بهصورت همزمان با تصویر خود روبرو شود. در نتیجه آینهی زمان، تنها بازنمود تصویر یک شخص را مورد سؤال قرار نمیدهد - شاید مهمتر از آن - این پروژه، تحقیقی دربارهی زمان و بازنمود تصویری آن است. اگر بخواهیم پروژهی کامبیز شافعی را کاملاً بفهمیم سه سؤال اساسی را باید پاسخ دهیم. آینه چیست؟ بازنمود تصویر خود چیست؟ زمان چیست؟
میشل فوکو میتواند با تعریف دقیق خود از موقعیت ما هنگام دیدن تصویرمان در آینه سؤال اولمان
بیشتر >